خلاصه اینکه با وجود گذشت بیشتر از ۴۴ سال از ماجرا، هنوز هم اسناد، مدارک، نقلقولها، حرف و حدیثها و یا آدمها و شخصیتهای مختلف و به جامانده از سالهای ۵۷ و ۵۸ نمیخواهند، نمیتوانند و یا نیستند که بیشتر از این زبان باز کنند و دقیقاً به ما بگویند چه بر سر نخستوزیر دوران پهلوی آمد و چطور و چرا اعدام و یا پیشاعدام شد؟
بیایید مرا ببرید!
روز ۲۲ اسفند۵۷ و در حالی که سه چهار هفته از تیرباران برخی ژنرالها و مقامهای ارشد رژیم شاهنشاهی میگذشت، محاکمهاش آغاز شد. «هویدا» اگرچه تنها مقام خیلی ارشدی بود که به دست نیروهای انقلاب افتاده و با توجه به نقش و جایگاهش در رژیم پهلوی
واجب الاعدامتر به نظر میرسید، اما با اغلب آنهایی که گریخته یا دستگیر و اعدام شده بودند تفاوتهای جالبی داشت. چند ماه پیش از سرنگونی رژیم، به عنوان یکی از عوامل اصلی نارضایتی مردم از حکومت، معرفی و دستگیر شده بود تا شاید برای رژیم سپر بلا شود. بعید هم نبود که مخالفانش همان زمان اگر دستشان میرسید، حکم اعدامش را صادر و اجرا میکردند. با اعلام پیروزی انقلاب میتوانست از بازداشتگاه موقتش (مهمانسرای ساواک) بزند به چاک یا برای پنهان شدن تلاش کند، اما برخلاف نصیری، خسروداد و بقیه اعدامیها، خودش با انقلابیون تماس گرفته بود که من از باغ «شیان» زنگ میزنم... بیایید مرا ببرید لطفاً!
روز ۲۲ اسفند۵۷ و در حالی که سه چهار هفته از تیرباران برخی ژنرالها و مقامهای ارشد رژیم شاهنشاهی میگذشت، محاکمهاش آغاز شد. «هویدا» اگرچه تنها مقام خیلی ارشدی بود که به دست نیروهای انقلاب افتاده و با توجه به نقش و جایگاهش در رژیم پهلوی
واجب الاعدامتر به نظر میرسید، اما با اغلب آنهایی که گریخته یا دستگیر و اعدام شده بودند تفاوتهای جالبی داشت. چند ماه پیش از سرنگونی رژیم، به عنوان یکی از عوامل اصلی نارضایتی مردم از حکومت، معرفی و دستگیر شده بود تا شاید برای رژیم سپر بلا شود. بعید هم نبود که مخالفانش همان زمان اگر دستشان میرسید، حکم اعدامش را صادر و اجرا میکردند. با اعلام پیروزی انقلاب میتوانست از بازداشتگاه موقتش (مهمانسرای ساواک) بزند به چاک یا برای پنهان شدن تلاش کند، اما برخلاف نصیری، خسروداد و بقیه اعدامیها، خودش با انقلابیون تماس گرفته بود که من از باغ «شیان» زنگ میزنم... بیایید مرا ببرید لطفاً!
آقای وزیردربار و نخستوزیر سابق و اسبق اگرچه اهل همه جور زدو بند، فسق و فجور و... بود، اما نه پیشاپیش پولی و اموال هنگفتی از خزانه مملکت را به بانکهای خارجی فرستاده بود و نه در ایران مال و منال چندانی داشت. شاید برای همین خاطرش جمع بود که حکمش اعدام نیست و بقیه گناهها را هم میشود انداخت گردن شاه و حرص تمامنشدنیاش به قدرت و ثروت. تفاوت آخر اینکه برخلاف دیگر سران دستگیر شده رژیم، هویدا چند ساعت پیش از فرا رسیدن زمان حکم اعدامش، اعدام شد! البته اینهایی که گفتیم دلیل نمیشود مثل برخی از کتابها یا نوشتههای تاریخی و شبه تاریخی حکم به برائت هویدا بدهیم، جرم و جنایتهای دوران نخستوزیری را از دامنش پاک کنیم و یا با استفاده از ابهام سنگین در ماجرای اعدام یا کشته شدنش، از او شخصیتی معمایی و خیلی مرموز بسازیم.
سیاستمداری که همتایانش او را شوخ مسلک، متملق، رفیق باز، عیاش و البته زیرک میدانستند، سال ۱۳۴۳ وقتی خاطرش از مرگ رفیق دیرینه یعنی «حسنعلی منصور» جمع شد، خبرش را به شاه رساند و فقط با ۱۱ ماه سابقه کار مهم در وزارت خارجه، مأمور تشکیل کابینه شد. ۱۳ سال در منصب نخستوزیری ماند تا به قول تاریخنویسان در امور مهم مملکتی، فقط ماشین امضای دربار و شخص شاه باشد.
چند روایت نه چندان معتبر
هویدا وشخصیتش، به عنوان دومین نماد حکومت پهلوی و جنایتهایش، آنقدرها پیچیده نیستند که بشود از آنها معمای تاریخی ساخت. ماجرای محاکمه و اعدامش اما دو سه معمای عجیب و غریب درست کرد که برای یکی از آنها هنوز جوابی پیدا نشده است. اینکه آیا قرار بود برخیها در دولت موقت پادرمیانی کرده و حکم اعدامش را لغو کنند یا اینکه گروهی با به تعویق انداختن زمان اجرای حکم او را بربایند و فراری بدهند به کنار، این نکته هم که او ۶ روز پیش از کشته شدن، در زندان، مثل بقیه سران جنایتکار و در بند رژیم پهلوی به جمهوری اسلامی رأی داده بود، در عین حال جالب بودن، معما نیست اما ضارب و کسی که خودسرانه اولین گلوله را پس از آخرین جلسه محاکمه به هویدا شلیک کرده بود هنوز پیدا نشده است.
چند روایت نه چندان معتبر
هویدا وشخصیتش، به عنوان دومین نماد حکومت پهلوی و جنایتهایش، آنقدرها پیچیده نیستند که بشود از آنها معمای تاریخی ساخت. ماجرای محاکمه و اعدامش اما دو سه معمای عجیب و غریب درست کرد که برای یکی از آنها هنوز جوابی پیدا نشده است. اینکه آیا قرار بود برخیها در دولت موقت پادرمیانی کرده و حکم اعدامش را لغو کنند یا اینکه گروهی با به تعویق انداختن زمان اجرای حکم او را بربایند و فراری بدهند به کنار، این نکته هم که او ۶ روز پیش از کشته شدن، در زندان، مثل بقیه سران جنایتکار و در بند رژیم پهلوی به جمهوری اسلامی رأی داده بود، در عین حال جالب بودن، معما نیست اما ضارب و کسی که خودسرانه اولین گلوله را پس از آخرین جلسه محاکمه به هویدا شلیک کرده بود هنوز پیدا نشده است.
در سخنان افرادی چون ابراهیم یزدی، محسن رفیقدوست و... آمده که وقتی دادگاه برای صدور حکم، تنفس اعلام کرد، «هویدا» را موقتاً از دادگاه بیرون بردند... یکی از حاضران در راهرو دادگاه با سلاح کمری او را هدف قرار داد... برخیها «هادی غفاری» را عامل شلیک معرفی کردهاند و برخی دیگر فردی به نام «کریمی» را. البته نقل قولهایی هم هست که میگوید گلوله اول را غفاری به گردن هویدا زد و تیر خلاص را کریمی به شقیقهاش... آن هم به درخواست خود هویدا که میخواست زودتر کارش را تمام کنند تا درد نکشد! این روایت آخر اگرچه سینماییتر و جذابتر است، اما چندان معتبر به نظر نمیرسد و هادی غفاری هم آن را داستانسرایی دانسته و رد کرده است.
برخیها هم گفتهاند «خلخالی» که متوجه شده بود چند نفری تلاش دارند با سفر به قم و گرفتن حکم از امام(ره) مانع اجرای حکم اعدام او شوند، وارد سلول شده، حکم را در حضور چند شاهد اعلام کرده و سپس با هفت تیر به پیشانی محکوم شلیک کرده است! در تصاویر منتشر شده از جنازه نخستوزیر معدوم، البته جای گلوله و حتی خراش روی پیشانیاش دیده نمیشود. هرچند جای گلولههای روی گردن و شقیقه او هم به جای گلوله مثلاً ژ۳ یا دیگر تفنگها شباهت ندارد!
معمای بعدی جنازه هویداست که آن زمان انگار ناپدید میشود. مسئولان وقت میگویند به درخواست خانوادهاش جنازه ابتدا به ترکیه و از آنجا به اسرائیل منتقل و در شهر «عکا» دفن شده است! این را «هادی غفاری» هم در یکی از مصاحبههایش و پس از اینکه اتهام تیراندازی به هویدا در راهرو دادگاه را رد میکند، میگوید. البته نه در متن حکم اعدام، نه در اعترافات هویدا و نه حتی در مکاتبات آن زمان میان مسئولان جایی نشانهای از بهایی بودن او دیده نمیشود. بنا به گفته یکی از بستگانش که پزشک دوران بازداشت هویدا هم بود، چون مقبره خانوادگی آنها تخریب و به آبریزگاه عمومی تبدیل شده بود و از طرفی مسئولان وقت احتمال میدادهاند در صورت اعلام محل دفن مشکلاتی پیش بیاید و عدهای قبر او را تخریب کنند، جنازه هویدا حدود دو ماه و چند روز نگهداری و بعد با نام جعلی در یکی از قطعات بهشت زهرا به خاک سپرده شده بود. چند سال پیش هم بالاخره اعلام شد گوری در بهشت زهرا با سنگ قبری که روی آن نام: «حاج آقا...عباس وحداد... فرزند حبیبالله ...۱۳۵۸/۳/۳۱» درج شده، متعلق به هویداست.
خبرنگار: مجید تربتزاده
برخیها هم گفتهاند «خلخالی» که متوجه شده بود چند نفری تلاش دارند با سفر به قم و گرفتن حکم از امام(ره) مانع اجرای حکم اعدام او شوند، وارد سلول شده، حکم را در حضور چند شاهد اعلام کرده و سپس با هفت تیر به پیشانی محکوم شلیک کرده است! در تصاویر منتشر شده از جنازه نخستوزیر معدوم، البته جای گلوله و حتی خراش روی پیشانیاش دیده نمیشود. هرچند جای گلولههای روی گردن و شقیقه او هم به جای گلوله مثلاً ژ۳ یا دیگر تفنگها شباهت ندارد!
معمای بعدی جنازه هویداست که آن زمان انگار ناپدید میشود. مسئولان وقت میگویند به درخواست خانوادهاش جنازه ابتدا به ترکیه و از آنجا به اسرائیل منتقل و در شهر «عکا» دفن شده است! این را «هادی غفاری» هم در یکی از مصاحبههایش و پس از اینکه اتهام تیراندازی به هویدا در راهرو دادگاه را رد میکند، میگوید. البته نه در متن حکم اعدام، نه در اعترافات هویدا و نه حتی در مکاتبات آن زمان میان مسئولان جایی نشانهای از بهایی بودن او دیده نمیشود. بنا به گفته یکی از بستگانش که پزشک دوران بازداشت هویدا هم بود، چون مقبره خانوادگی آنها تخریب و به آبریزگاه عمومی تبدیل شده بود و از طرفی مسئولان وقت احتمال میدادهاند در صورت اعلام محل دفن مشکلاتی پیش بیاید و عدهای قبر او را تخریب کنند، جنازه هویدا حدود دو ماه و چند روز نگهداری و بعد با نام جعلی در یکی از قطعات بهشت زهرا به خاک سپرده شده بود. چند سال پیش هم بالاخره اعلام شد گوری در بهشت زهرا با سنگ قبری که روی آن نام: «حاج آقا...عباس وحداد... فرزند حبیبالله ...۱۳۵۸/۳/۳۱» درج شده، متعلق به هویداست.
خبرنگار: مجید تربتزاده
نظر شما